محمد سامين محمد سامين ، تا این لحظه: 14 سال و 1 ماه و 2 روز سن داره

سامين نفس بابا ومامان

سامين دلاور مرد

  سلام سلام به  روي ناز پسرم   گل پسر من اين روزها  ديگه پله پله داري  بزرگتر ميشي اي جانم كم كمك  هم تنبليتو كنار ميزاري يه چيزهاي كوچولويي هم ميگي   مامان در اين مدت كه نوشتم  شب يلدا را پشت سر گذاشتيم كه رفتيم خونه عموعلي اينها خيلي هم بهت خوش گذشت  وحسابي بهت كيف داد وقتي بهاره جون داشت تار ميزد وميرفت تو حس تند تند دست ميزدي حواسشو پرت ميكردي همه بهت ميخنديدن تازه مامانت اون روز رفت ژله درست كرد اما رفت برگردندش همه اش خراب شددددددددددددد  يه ابتكاري به خرج داد خيلي خوشگل شد  تازه عاطفه جون هم از آلمان اومده بود  واون شب پيش ما بود البته عموحامد بعد از چند روز او...
21 دی 1390

يا امام حسين

  يا امام حسين تو را به حق دو طفلانت  حضرت علي اصغرو حضرت رقيه همه بچه ها  را در پناه خودت نگه دار يا امام حسين همه بچه ها زير سايه پدر ومادرشون بزرگ شن  يا امام حسين به همه بچه ها سلامتي ارزاني كن من بعنوان يه مادر حاضرم هر دردي كه ميخواد به بچه ام برسه من تاوانش را بپذيرم تا گلم تحمل نكنه ياامام حسين به ما توانايي تربيت صحيح فرزندانمون را بده            کلمات قصار امام حسین (ع:  هر کس خدا را بپرستد و خق بندگی او را بجای آورد , خداوند به او بیش از آنچه می خواهد می رساند . :: اگر سه چیز نبود , هرگز فرزند آدم سر تسلیم فرو نمی آورد : فقر و نیازمندی , بیمار...
21 آذر 1390

تعطیلات تاسوعا وعاشورا

پسر گل نازم اي  كسي كه تك تك تپشهاي قلبم براي رويشت به تا پ تاپ ميافته  پسرم الان روزها وماهها ميگذره وهرروز بزرگتر بزرگتر ميشي گاهي ميترسم كه نكنه در تربيتت كوتاهي كنم چون واقعا در بعضي مواقع در برابر رفتارهات مستاصل ميشم ونميدونم چه رفتاري را انجام بدم الان ديگه داري هرروز رفتارهاي  تازه اي ياد ميگيري ديشب چند تا كار بد كردي كه مامان عصباني شد ودعوات كرد حسابي با خودكار روي يخچال خط كشيدي  اسباب بازي را روي تلويزيون ميكشيدي و كنترل پرت ميكردي تازه دعوات هم كه ميكردم جيغ ميكشيدي  ميدونم پسرم اينها همه اقتضاي سن توست اما سعي ميكنم تا متوجه شي كه اين كارها خوب نيست  فقط از خداي خودم ميخوام به من توانايي...
21 آذر 1390

21 ماهگیت مبارک

  سلام به  كسي كه تك تك نفسهام براي اونه                            عزيزم از اينكه 21 ماه را با تو بوديم وادامه راهش را از خدا ميخواهيم واميدواريم كه هميشه سالم تندرست باشي گلم     الان براي خودت خوب بزرگ شدي من وبابايي >www.kalfaz.blogfa.com ديگه يه پسر داريم كه ميتونيم  بهش افتخار كنيم يه گل پسر خوب  خوب خوب   يه مدتي بود كه مامانيت حسابي تنبل شده بود  پسر گلم خودت ببخش   پسرم تو اين مدت چيزهايي خيلي خوب ياد گرفته البته اين بچه شيطونه گاهي اوقات گولش مي...
12 آذر 1390

گل نازم

سلام به عزيز جانم كه يه مدتي كامپيوتر مامانت خراب خيلي سخت برات پست ميزاره جانم  اما خاطرات با بودنت در ذهنم هميشه ذخيره ميشه گلم   پسرم الان براي خودش مردي شده  يه مرد بزرگ وقتي بابا مازي براي كارش ميره تهران هميشه  به باباش ميگم مرد خونه سامين هستش  البته بگم سامين گلم يه سري كارهايي ميكنه كه مامانش دوست نداره مثلا جديدا لج كردن ياد گرفت كه بابايي وماماني دارن باهاش مقابله ميكنن چون يه پسر خوب نبايد اين كارها را كن   وقتي گل پسرم با ناز مامانشو صدا ميكنه دلم غش ميره ميگه ماماني          الهي بگردم   ديروز داشتم تصاوير حيوانات بهش نشون ميدادم به ر...
10 آبان 1390

نوزده ماهگيت مبارك

   اي جانم  جمعه وارد نوزده ماهگيت شدي پسرم يواش يواش داره بزرگ ميشه براي خودش مردي ميشه                                هر روز ي كه ميگذره كلي چيزهاي جديد ياد ميگيري اي كاش ميتونستم تو تمام دقايق و لحظه ها پيشت باشم  وقتي برام ناز ميكني بهترين لحظه هاي زندگيم برام ورق ميزني                                  &nbs...
9 مهر 1390

يك ماه دوري ...............

سلام عزيزم اول از همه بايد از گل پسرم عذرخواهي كنم باور كن پسرم چند وقت بود كه سايتم قاط زده بود اصلا باز نميشد در اين چند وقت كارهايي كه كرديم خلاصه برات ميگم      براي عيد فطر رفته بوديم تهران يعني  سه شنبه رفتيم تا جمعه اونجا بوديم  بهت كه خيلي خوش گذشت من وبابايي رفته بوديم  برات كلي لباس خريده بوديم  بعدش صبح زود از تهران حركت كرديم اومديم  خونه مامان انيس ينها همه اونجا بودن چون براي ماشين شكوفه جون گوسفند كشته بودن نهار همه اومده بودن اونجا پسر من خيلي پسر خوبي بود.با بچه ها هم حسابي بازي كرد دريكي از اين جمعه ها ماماني مادوره داشتيم و قرار بود نهار جمعه مهموني بديم ...
9 مهر 1390