محمد سامين محمد سامين ، تا این لحظه: 14 سال و 1 ماه و 2 روز سن داره

سامين نفس بابا ومامان

ماهگرد شانزده ماهگی

  عزیزم هدیه ی من برات یه دنیا عشقه زنـدگیـم بـا بودنـت درسـت مثـل بهـشـته تو خونه سبد سبد گلهای سرخ و میخک عـــزیــزم دوستـــت دارم ، ماهگردت مبارک   عزيزم با تمام وجو ورودت را به شانزده ماهگي تبريك ميگم واميدوارم اين ماه ،ماه خوبي براي پسرم باشه زود زود بزرگ بشي تپلو بشي كارهاي خوب خوب كني كارهاي بدبد نكني عزيزم   سامين من تپش قلب من     پيشي ماماني اين روزها وقتي اداره هستم دلم خيلي براي شيرين زبونيت تنگ ميشه وقتي ميخواي خودتو برام لوس كني هي صورتو مياري ميچسبوني به من          ...
7 تير 1390

تعطیلات روز پدر

                               عزیزم ما چهارشنبه رفتیم خونه مامان انیس واونجا مبینا اینها محمد کوچولو همه بودن پنجشنبه هم رفتیم سوادکوه که به پسرم خیلی خوش گذشت البته پسرم من وبابایی تنبلی کردیم از ت کم عکس گرفتیم جمعه هم با عمو مهدی وعمه مهری اینها رفتیم کوه بابا اینها خیلی کیف کردی بعدازظهری که داشتیم برمیگشتیم رفتیم چایی باغ که دو تا از عکسات مال اونجاس                            ...
30 خرداد 1390

بابایی روزت مبارک

    اول ميخوام كارهايي كه پسرم اين چند روز انجام داده بگم پسر نازم خيلي براي بابا ومامانيش بچه خوبيه همه كاراش انجام ميده البته نه اينكه كار بد نميكنه ميكنه اما كوچولو مثلا بعضي اوقات غذاهاشو نميخوره يا گاهي اوقات وسايل پرت ميكنه اما به ما قول ميده هر چي بزرگتر ميشه كمتر اينكارو كن تازه ما چند روز پيش اين گل پسر برديم دريا همون جلو ساحل رفت آب بازي يادمون رفت دوربين ببريم واسش عكس بندازيم ان شاا... دفعه بعد      ای تو کعبه را نگین/ یا امیر المؤمنین / ای تو خلقت را پدر/ وی خلائق را امین کن نظر ز روی لطف/ به تمام پدران / روز سیزده رجب/ ای امیر مؤمنان       ...
28 خرداد 1390

سفرنامه سامين

                سلام عزيزم من در طي اين هفته اي كه برات پست نذاشتم تهران بوديم رفتيم ماشين بخريم عزيزم                                              به شما هم خيلي خوش گذشت البته هواي تهران آلوده بود وشما را زياد بيرون نبرديم وپيش مامان محبوب وبابا مقيم وعمو مهدي بودي ومن وبابا مازيار برات ميرفتيم خريد حالا سر فرصت برات جزئيات را مينويسم ...
21 خرداد 1390

ماهگرد پانزده ماهگی

                  سلام عزيزم امروز 14 ماهگيت تموم شد رفتي داخل 15 پانزده ماهگي                         ديگه ماماني كم كم داري بزرگ ميشي واسه خودت مردي شدي عزيزم                                               ...
7 خرداد 1390

پسرم بهشت بدون تو را نميخواهم

عزيزم امروز روز مادره وقتي مادر شدم هنوز طمع شيرين  آنطور كه ديگران ميگفتن نچشيده بودم آما وقتي براي اولين بار توبغل من قرار گرفتي فهميدم اين چه طعمي هست اكنون مادرم را عاشقانه تر دوست ميدارم ميدانم مادر يعني چه ميدانم انتظار يعني چه ميدانم غصه يعني چه وشادي چيست   پسرم تو معني دوست داشتن را به من فهماندي باتو معني عاشق شدن را هم فهميدم   گفتن بهشت زير پاي مادر هست                                      پسرم ...
3 خرداد 1390