ماهگرد هفده ماهگيت مبارك
سلام عزيزدلم اي كه همه نفسهايم را به عشق تو ميكشم واميدم به اميد توست اي تك واژه زندگيم من وبابايي با ديدنت وجود دوباره ميگرييم هم اكنون كه روزها ازپي هم ميگذرند وبه شيرين كاريهات اضافه ميشه براي من وبابايي دنيا ديگه اي هستش ديروز 16ماهگيت تموم شد ووارد 17 ماهگي شدي 17 ماهي كه تك تك دقايقش برايم خاطره هستش گاهي اوقات با خودم فكر ميكنم واقعا ما لايق داشتن پسر گلي مثل شما بوديم عزيز دلم ورودت به ماه 17 زندگيت تبريك ميگم  ...
نویسنده :
مامان روجا
12:45
كنجكاوي آقا سامين
درضمن اينجا كلماتي كه به صندوقچه سامين اضافه شده را ميگم جوجو: به هر حيواني كه ببينه همين و ميگه بابا : بابايي راكاملا صدا ميكنه اما ماماني را خدا صبر بده شانس بده والله نه : هر وقت صداش ميكنيم چه بخواد چه نخواد ميگه نه ...
نویسنده :
مامان روجا
11:11
عكسهاي كنار دريا
سفر به دريا
پيشي من ديروز با مامان محبوب اينها رفتيم دريا خيلي هم آب بازي كردي چه كيفي ميكردي هي گريه ميكردي كه دوباره پاتو بذاري تو آب عكسشو حتما ميذارم ديشب خيلي گريه كردي بيخوابي زده بود سرت هي گريه ميكردي پات هم زخم شده بود عزيزم يه ذره مقاوم تر باش مامانيتو اذيت نكن دوست دارم عزيزكم ...
نویسنده :
مامان روجا
12:14
عكسهاي ناز گل من در تعطيلات
مبعث رسول ا...
تو اکنون شهر علم و اجتهادی ، تو رب النوع شمشیر و جهادی ، تو خورشیدی شدی در گوشه غار ، بر نور تو شد خورشید و مه تار ، بتاب و روشنی بخش جهان باش ، مهین پیغمبر آخر زمان باش . عید پیامبری رسول خدا مبارک . فردا روز مبعث عزيزم روز به بعثت رسيدن پيامبر عزيزم در اين روز به پاكي همه بچه هاي همسن وسالت قسمش ميدم كه همه مريضهاي كه رو تخت بيمارستان هستن شفا پيدا كنن مخصوصابچه هاي كوچولو هر كي مشكلي گره ايي تو زندگيش افتاده با توكل بر شما باز بشه براي خاله مرجان دعا ميكنم كنكورش خوب بده براي خاله عاطفه دعا ميكنم كارش زودتر درس...
نویسنده :
مامان روجا
11:57
ماهگرد شانزده ماهگی
عزیزم هدیه ی من برات یه دنیا عشقه زنـدگیـم بـا بودنـت درسـت مثـل بهـشـته تو خونه سبد سبد گلهای سرخ و میخک عـــزیــزم دوستـــت دارم ، ماهگردت مبارک عزيزم با تمام وجو ورودت را به شانزده ماهگي تبريك ميگم واميدوارم اين ماه ،ماه خوبي براي پسرم باشه زود زود بزرگ بشي تپلو بشي كارهاي خوب خوب كني كارهاي بدبد نكني عزيزم سامين من تپش قلب من پيشي ماماني اين روزها وقتي اداره هستم دلم خيلي براي شيرين زبونيت تنگ ميشه وقتي ميخواي خودتو برام لوس كني هي صورتو مياري ميچسبوني به من ...
نویسنده :
مامان روجا
10:38
تعطیلات روز پدر
عزیزم ما چهارشنبه رفتیم خونه مامان انیس واونجا مبینا اینها محمد کوچولو همه بودن پنجشنبه هم رفتیم سوادکوه که به پسرم خیلی خوش گذشت البته پسرم من وبابایی تنبلی کردیم از ت کم عکس گرفتیم جمعه هم با عمو مهدی وعمه مهری اینها رفتیم کوه بابا اینها خیلی کیف کردی بعدازظهری که داشتیم برمیگشتیم رفتیم چایی باغ که دو تا از عکسات مال اونجاس ...
نویسنده :
مامان روجا
12:36
بابایی روزت مبارک
اول ميخوام كارهايي كه پسرم اين چند روز انجام داده بگم پسر نازم خيلي براي بابا ومامانيش بچه خوبيه همه كاراش انجام ميده البته نه اينكه كار بد نميكنه ميكنه اما كوچولو مثلا بعضي اوقات غذاهاشو نميخوره يا گاهي اوقات وسايل پرت ميكنه اما به ما قول ميده هر چي بزرگتر ميشه كمتر اينكارو كن تازه ما چند روز پيش اين گل پسر برديم دريا همون جلو ساحل رفت آب بازي يادمون رفت دوربين ببريم واسش عكس بندازيم ان شاا... دفعه بعد ای تو کعبه را نگین/ یا امیر المؤمنین / ای تو خلقت را پدر/ وی خلائق را امین کن نظر ز روی لطف/ به تمام پدران / روز سیزده رجب/ ای امیر مؤمنان ...
نویسنده :
مامان روجا
9:04